پنجشنبه 1 آذر 1403
در پنجمین روز «10 روز با عکاسان»مطرح شدگلایه عکاسان به معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهوری بازگشت


معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور با شرکت در پنحمین روز «10 روز با عکاسان» به انتقاد عکاسانی که نسبت به برخی از رفتارها و حذف تعدادی از عکس‌های منتشر شده با عکاسان خبری این حوزه گلایه داشتند، پاسخ گفت.
به گزارش ستاد خبری چهارمین دوره «10 روز با عکاسان»، پنجمین روز برگزاری این گردهایی به انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران اختصاص داشت. در اولین نشست این روز که چهارشنبه، 23 دی در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد، به موضوع «بررسی چالش های تولید و انتشار عکس در مطبوعات» با حضور حیدر رضایی مدیر بخش عکس خبرگزاری مهر، وحید سالمی از عکاسان خبرگزاری AP و علی آقاربیع مدیر بخش عکس خبرگزاری تسنیم پرداخت و مرتضی فرج آبادی، مدیر بخش عکس خبرگزاری ایسنا مدیریت آن را برعهده داشت.

فرج آبادی در ابتدای این نشست گفت:«نظر شخصی من است که عکاسی خبری همه جوره مورد کم لطفی قرار می‌گیرد و وقتی در خیابان عکاسی می‌کنیم انگار توپی در دستمان است و مورد هجمه قرار می‌گیریم. حتی در مراسم‌ها، مدیران روابط عمومی‌ها یا رئیس‌های سازمان‌ها ما را به چشم یک مزاحم نگاه می‌کنند و در کل هزاران انگ به ما می‌زنند. اگر بخواهیم نقد کنیم خود مدیران رسانه‌هایمان نیز ما را زیاد جدی نمی‌گیرند و به عقیده آنها ما یکسری عکس می‌گیریم تا در کنار خبرها منتشر شود. در این نشست می‌خواهیم مشکلات خودمان را بگوییم مثل مسائل پیش از تولید، زمان انتشار و عوامل بیرونی که باعث ممیزی عکس می‌شود.» 
او در ادامه از رضایی پرسید که قبل از انتشار عکس چه محدودیت‌هایی وجود دارد و مدیر بخش عکس خبرگزاری مهر چنین پاسخ داد:«این سوال خیلی کلی است و حرف‌های زیادی برای گفتن هست اما سعی می‌کنم به محورهای اصلی اشاره کنم. یکی از عوامل، بضاعت مالی خبرگزاری است که باعث می‌شود ما با عکاس‌هایی که در حیطه کاری خودشان به تجربه و سواد اولیه مجهز هستند، مرتبط نشویم و این موضوع تاثیرگذاری است. وقتی شما نمی‌توانید ابتدایی‌ترین مسائل مالی و شرایط لازم حرفه‌ای را فراهم کنید و قطعا به مشکل عدم انتشار برمی‌خورید. عدم انتشار صرفا ربطی به حذف عکس ندارد و بخشی از آن استانداردهای لازم برای ساختار و شکل‌گیری یک گزارش تصویری است.»
او در توضیح بیشتر این موضوع عنوان کرد:«وقتی بضاعت مالی، بیمه، تجهیزات اولیه که باید برای عکاس باشد، فراهم نیست، قاعدتا نمی‌توانیم به ارائه عکس‌های حرفه‌ای برسیم و مجبوریم با افرادی که آماتور یا نیمه حرفه‌ای هستند، کار کنیم. این مسئله باعث می‌شود، خبرگزاری‌ها به جای اینکه کار حرفه‌ای انجام دهند، محفلی برای آموزشگاه عکاسی شوند و انرژی که دبیر عکس باید برای هدایت، حمایت، انگیزه، ایده و راهبردهای اصلی کار خود نیاز دارد، فاصله بگیرد و بیشتر درگیر مسائل حاشیه فضای موجود شود. در نتیجه خروجی درست و قابل انتظاری بوجود نمی‌آید و در بهترین شکل، نتیجه متوسطی ارائه می‌شود. از طرف دیگر بخشی از عکس‌هایی که منتشر می‌کنیم مربوط به برنامه‌های پوششی است و نام عکاس به واسطه استفاده روزنامه‌ها و مجلات از عکاسان خبرگزاری‌ها مطرح می‌شود و همین باعث می‌شود عکاسی که تجربه لازم و دانش تصویری درستی ندارد با ورود به این حیطه به یک شهرت کاذب برسد. این شهرت کاذب مانع یادگیری او می‌شود و به دنبال ارتقا دانش تصویری خود نمی‌رود. من همه این حرف‌ها را زدم تا برسم به اینکه یکی از دلایل عکس‌هایی که منتشر نمی‌شوند یا جلوی آن‌ها گرفته می‌شوند، به دلیل فقر دانش عکاس است که مسیر درست و صحیح خود را طی نمی‌کند.» 
رضایی سپس به ساختار آموزش هنر اشاره کرد:«کلا ساختار آموزش هنرهای تجسمی در بخش عکس بسیار نادرست است چون کسانی که فارغ التحصیل می‌شوند جذب این بازار نمی‌شوند. تقریبا می‌توان گفت افرادی به صورت روزانه یا هفتگی به ما مراجعه می‌کنند که فارغ التحصیل همین رشته هستند. وقتی نمونه کارشان را می‌بینیم با کسی که چیزی نمی‌داند، یکی هستند. غلو هم نمی‌کنیم چون عمق فاجعه خیلی بالاست و ابتدایی ترین اصول عکاسی را نمی‌دانند. اینها براساس چه معیارهایی مدرک می‌گیرند؟ از آن بدتر این است، کسی که دارد آموزش می‌بیند هیچ انگیزه‌ای ندارد. علاوه بر نظارت سختگیرانه بر دانشجویان می‌توان قراردادهایی میان خبرگزاری‌ها و دانشکده خبر یا آموزشگاه‌های دیگری که در این زمینه فعالیت می‌کنند، منعقد شود تا خروجی این مراکز در اولویت خبرگزاری‌ها قرار بگیرند.» 

آقاربیع نیز در دنباله این بحث گفت:«وقتی قرار شد راجع به این موضوع صحبت شود، هم خوشحال شدم هم ناراحت. به این دلیل که از طرفی موضوعی است که هر روز با آن سروکار داریم و روی کارمان تاثیر می‌گذارد، از طرف دیگر نمی‌توان گفت راه حلی می‌توان برای رفع مشکلات با چنین جلساتی پیدا کرد یا نه. من فکر می‌کنم ما اساسا برای تولید و انتشار عکس مرامنامه خاصی نداریم یعنی براساس یکسری تجربیات و نگاه‌هایی چه در زمینه تولید چه در زمینه انتشار، بخشنامه یا مرمنامه مکتوبی نداریم. البته حتی نمی‌دانم اگر این بخشنامه برسد اوضاع ما مخصوصا در حوزه انتشار بدتر می‌شود یا بهتر؟ بنظرم کسانی که در زمینه انتشار عکس فعال بوده‌اند، دور هم جمع شوند و ببینند برای رفع مشکلات انتشار چه کارهایی می‌توان انجام داد. انجمن‌ها می‌توانند حرکت‌های مفیدی انجام دهند.» 
او افزود:«در بحث انتشار، نوک پیکان به سمت کسی است که منتشر می‌کند اما ما با چند مقوله متفاوت مواجه هستیم مثل سیستم نظارتی با این حال در بخشی که مربوط به عکاسان است، در واقع ما با سه دسته از عکاسان مواجه می شویم. دسته اول عکاسان حرفه‌ای هستند که معمولا وقتی عکسشان حذف می‌شود کار خود، جامعه و فضایی را که در آن کار می‌کنند، می‌شناسند و اعتراضی هم نمی‌کنند و مشکل زیادی با آنها نداریم. دسته دوم هنرجویان و کارآموزان نیمه حرفه‌ای هستند. ما خیلی اوقات با این افراد بر سر تولید یا انتشار عکس بحث داریم اما این بحث‌ها بهرحال به نتیجه می‌رسد چون علاقه‌مند و پیگیر کار عکاسی هستند. دسته سوم عکاسان آماتور هستند که با شرایط ویژه‌ای که در چند سال اخیر برای عکاسی بوجود آمده است، وارد این حوزه شده‌اند.»
او در مورد این دسته چنین توضیح داد:«تولیدات آنها ضعیف است و متاسفانه صدای بلندتری دارند. مشکل اصلی ما با این بخش است یعنی کسانی که کار ویژه‌ای انجام نمی‌دهند و توقع بالایی دارند. طبیعتا این دوستان در تولید به مشکل برمی‌خورند و دنبال تولید خوب نمی‌روند، از طرف دیگر در انتشار با آنها به مشکل برمی‌خوریم. به طور مثال گاهی به دلیل کیفیت می‌گوییم این گزارش قابل انتشار نیست، اما زیربار نمی‌روند و عکس‌هایشان در شبکه‌های اجتماعی انتشار می‌دهند.»
آقاربیع سپس به تجربه خود در این زمنیه اشاره کرد:«من سه سال در آژانس عکس جام که پایه‫گزار آن بودم، کار می‌کردم. بخش نظارتی بالای سرما نبود چون درگیر بحث خبری نبودیم و مشخصا در زمینه عکس مستند فعالیت داشتیم و این مشکل آنجا خیلی نمود پیدا می‌کرد به طور مثال ساعت‌ها برسر عکسی که بهتر بود از مجموعه حذف شود، بحث می‌کردیم.»‬
سالمی که مدرس دانشگاه نیز هست، در مورد مشکلات آموزشی گفت:«خوشبختانه یا متاسفانه همه شئون مملکت ما بهم می‌آید. امر آموزش به خصوص در سال‌های اخیر کیفیت لازم را که از یک کشور فرهیخته انتظار می‌رود، ندارد. دلایل مختلفی وجود دارد. اصولا در دانشگاه‌های دنیا به این شکل چهار سال رشته عکاسی نداریم به خصوص در سال‌های اخیر اینها به دوره‌های کوتاه مدت تبدیل شده است. در سرفصل‌های دانشگاهی ما می‌توانید مشاهده کنید کسانی که عنوان‌های درسی را تعیین کرده‌اند، کوچک‌ترین دانشی در مورد عکاسی نداشته است. براساس تحقیقی که کرده ام هفتاد درصد دانشجویان دانشکده خبر بدون علاقه وارد این رشته شده‌اند و در مورد سی درصد باقی مانده، کج‌خلقی یا کم‌سوادی و سومدیریت دست به دست هم داده است تا آنها روانه بیرون از دانشگاه شوند. متاسفانه نسل کنونی به مراتب از نسل‌های قبل‌ بی‌سوادتر، بی‌انگیزه‌تر، بدون بینش و دانش است. همه چیز فست فودی شده و مختص عکاسی نیست. در ادبیات، گرافیک و دیگر رشته‌ها نیز همینطور است.»  

سالمی ادامه داد:«پایه و اساس کار هنری ایده است، اما ما ایده نداریم. ایده از سواد و سواد از مطالعه می‌آید. در جامعه‌ای که تیراژ کتاب پایین است، نمی‌توان بیشتر از این انتظار داشت. دانشجویانی داریم که وقتشان را به بطالت می‌گذرانند. ضمن اینکه تاکید می‌کنم فضای صحبت‌های من سیاسی، ایدئولوژیک یا قومی نیست و به عنوان یک کارشناس حرف می‌زنم.»
پس از آن فرج آبادی در مورد تدوین مرامنامه صحبت کرد:«علی آقاربیع صحبتی کرد که برای من هم جالب است و دوست دارم بدانم چرا چنین خلائی داریم. در کتاب اسماعیل عباسی بخشی به نام مرامنامه عکاسان آمریکایی هست. این خلا در کار ما وجود دارد. وقتی عکاس وارد خبرگزاری می‌شود، شما چه چیزی از او می‌خواهید یا چه چیزی به او می‌گویید و اساسا این مرامنامه باید از طرف خبرگزاری تعیین شود یا از سوی انجمن صنفی مثلا ما در خبرگزاری ایسنا مرامنامه‌ای در این زمینه نداریم.»
مدیر بخش عکس خبرگزاری مهر در پاسخ به این سوال گفت:«داشتن چنین مرامنامه‌ای ضروری است اما در خیلی از مواقع مقایسه بعضی از چیزها اشتباه است چون شما ابتدا باید شرایط مساوی ایجاد و بعد مطالبه کنید. وقتی هیچ چیزی درست نیست و برمبنای حرفه‌ای قرار نگرفته است، چه مقایسه‌ای در مورد داشتن مرامنامه می‌شود؟ وقتی ابتدایی ترین نکته‌هایی که باید رعایت شود، وجود ندارد، چه مقایسه‌ای است؟ ما انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی داریم. اگر با آنها صحبت کنیم ممکن است دلایل زیادی بیاروند که نمی‌توانند کارهای لازم را انجام دهند اما چرا نمی‌شود؟ چرا اگر عکاسان خبری ما از یک لاشه مرغ بخواهند عکاسی کنند، باید مجوز داشته باشند؟»
رضایی در این مورد به ذکر یکی از تجریاتش پرداخت:« یکی از عکاسان خبرگزاری مهر به سازمان آموزش و پروشی رفته بود که حدود دویست متر از خبرگزاری ما فاصله دارد، او با تله هفتاد و از فاصله دور عکاسی کرد. من در خبرگزاری مشغول کار بودم که یکدفعه با سرعت وارد خبرگزاری شد و کنار من نشست. من هم از ماجرا خبر نداشتم و بعد از چند دقیقه دو نفر وارد خبرگزاری شدند و عکاس را بردند و مدیرعامل هم نتوانست در این زمینه به عکاس کمک کند.حرفم این است که ما پشتوانه معنوی و صنفی نداریم و تنها سالی یکبار اعضای انجمن دور هم جمع می‌شوند. حتی ما نمی‌دانیم چه کارهایی کرده‌اند. شاید هیات مدیره انجمن دست به اقدامی هم زده باشد اما ممکن است از سوی ارگان‌های دیگر مانند ارشاد حمایت نشده باشند.» 
او افزود:«ذات خبر دردسر و گرفتاری است و کسانی که در حوزه عکاسی خبری کار می‌کنند، جز عشق به کارشان چیز دیگری ندارند و اگر بخواهیم براساس عقل و خرد به آن نگاه کنیم، این رشته جایگاهی ندارد مثلا وقتی حقوقمان را می‌دهند، کلی ذوق می‌کنیم. وقتی با برادرم که در وزارت امور خارجه است، صحبت می‌کنم و می‌گویم امروز حقوق‌مان را دادند می‌گوید مگر قرار است ندهند؟ ما سر نکات ابتدایی مانده‌ایم چه برسد به مرامنامه.» 

فرج آبادی در تکمیل این بحث گفت:«بحث سر این است که عکاس وقتی وارد خبرگزاری شما می‌شود، آیا قانونی هست که بگوید از چه چیزهایی نباید عکس بگیرد یا نه.»
آقا ربیع در این مورد عنوان کرد:«من مرامنامه را مطرح کردم اما ابراز خرسندی نکردم که حتما مرامنامه‌ای باشد. فکر می‌کنم بودن مرامنامه بهتر از نبودن آن است اما اگر از سوی کسانی تنظیم شود که خودشان در خیابان هم عکاسی کرده باشند خوب است و با استناد به مرامنامه می‌توان حق عکاس را گرفت. معمولا هم خبرگزاری‌ها مرامنامه نوشته شده‌ای ندارند.»
سالمی که تجربه فعالیت در یک خبرگزاری بین المللی را دارد، گفت:«چیزی به نام مرامنامه وجود ندارد. ما پیرو قوانین روزنامه نگاری هستیم و در عکاسی خبری به آن فتوژورنالیسم می‌گوییم. آنچه قانون مطبوعات می‌گوید باید پیرو آن باشیم یعنی اگر در روزنامه‌نگاری به شما اجازه داده می‌شود که می‌توانید این عکس را بگیرید، می‌توانید این کار را بکنید اما شرایط هر کشوری نیز فرق می‌کند و اگر مشکلی از عکاسی در سطح خیابان هست سازمان‌ها می‌توانند با مراجعه به قانون مسائل خود را حل کنند. یکی از مشکلات دیگر آموزشی این است که جامعه‫شناسی و روان شناسی نمی‌دانیم. در روان شناسی بخش مهمی به نام روان شناسی نفوذ داریم که برای عکاسان خبری بسیار کارآمد است تا بتوانند در شخصی که مخاطبشان است، نفوذ کنند. این مسئله در عکاسی خیابانی بشدت مورد نیاز است به خصوص در کشور ما که هرکسی ساز خودش را می‌زند. بنابراین عکاس ما باید بداند در چه شرایطی عکاسی می‌کند.»‬
او ادامه داد:«اگر عکاس ما در فاصله‌ای دورتر از یک واقعه ایستاده و با لنز تله درحال عکاسی است شک نکنید، توجه‌ها را به خود جلب می‌کند چون خودش قبول کرده است، کار بدی می‌کند. وقتی به عکاسی خیابانی می‌روید باید به موضوع نزدیک شوید. در چنین مواقعی دوربین‌تان را روی دوشتان می‌گذارید و در صحنه حضور پیدا می‌کنید آنوقت می‌توانید صحبت کنید و شاید همان مامورها شما را به جایی ببرند که حتی دسترسی کمتری دارید. البته شاید این کار از نگاه بعضی‌ها خوشبینانه باشد. اصولا کار عکاس خبری، عکاسی از دور نیست اما من هم این تجربه ها داشته‌ام. گاهی لگدهایی که می‌خوریم هم به همین دلیل است.»
او صحبت در این زمینه را با ذکر خاطره‌ای پایان داد:«15 سال قبل مراسم اعدام بود و نیروی انتظامی اجازه عکاسی نداد و دوربین تعدادی از عکاسان هم گرفته شد. خیلی ساده رفتم قاضی اجرای احکام را پیدا کردم که بر نیروی نظامی ارشدیت دارد. توضیح دادم که عکاس خبری هستیم اما از کار ما ممانعت می‌شود. او هم گفت اجازه ممانعت ندارند، دوربین‌هایتان را بگیرید و کارتان را انجام دهید. پس بغیر از اینکه باید خودمان را به بینش و دانش و مبانی هنرهای تجسمی مجهز کنیم، باید به علوم دیگری مثل جامعه شناسی و روان شناسی مسلح باشیم.»


 
به درک مشترک برسیم


پرویز اسماعیلی، معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهوری و فریدون وردی نژاد، روزنامه نگار نیز در بخش پایانی این نشست حاضر شد. هنگام ورود او حیدر رضایی در مورد مشکلات عکاسان خبری در مراسم‌های ریاست جمهوری و حذف برخی از عکس‌های منتشر شده پرسید. دیگر عکاسان خبری حاضر در برنامه هم با تایید این موضوع ابراز کردند چرا با وجود دعوت نهاد ریاست جمهوری برای پوشش تصویری مراسم، عکاسان این حوزه مورد بی‌احترامی قرار می‌گیرند؟
 اسماعیلی با بیان اینکه قرار بوده است، زودتر به این نشست بیاید اما به دلیل حضور یک هیات خارجی این کار میسر نشد، با اشاره به مدیریت سابق خود در خبرگزاری مهر گفت:«می‌خواستم در مورد عکس صحبت کنم اما چون دغدغه‌هایی در مورد رفتار دفتر رئیس جمهور با عکاسان را شنیدم مستقیم در این مورد حرف می‌زنم. من تاکید می‌کنم به عنوان کسی صحبت می‌کنم که خودم را روزنامه نگار می‌دانم. عکاسی خبری در دنیا در حوزه‌های مختلف متفاوت است و حوزه اجتماعی با حوزه دیپلماتیک متفاوت و قواعد و قوانین خود را دارد. اینطور نیست به همان آزادی عملی که در حوزه اجتماعی حتی در کشور خودمان می‌توانید عکاسی کنید، در حوزه سیاسی و دیپلماتیک هم عکاسی کنید.»
او افزود:«هیچ قاعده و منشور بین‌المللی وجود ندارد که دولت‌ها به عنوان پروتکل با عکاس خبری چه کنند مثل دعوتی که از رئیس جمهورهای کشورهای دیگر انجام می‌شود، پروتکل خاصی وجود ندارد و معمولا میزبان تعیین کننده است. حضور در چنین مناسبت‌های دیپلماتیکی که این دو سال از نزدیک با آن آشنا شده‌ام، به فرهنگ و لوازمی نیاز دارد که صرفا به عکاسان و فعالان خبری برنمی‌گردد. ما در مسائل فرهنگی و فنی این موضوع مشکل داریم یعنی سواد رسانه‌ای در میان مدیران دولتی ضعیف است و گاهی عکاسان خبری الزامات حضور در چنین مراسم‌هایی را نمی‌دانند. در دنیا معمولا خبرنگارها و عکاسان کارکشته‌تری برای پوشش خبری چنین حوزه‌هایی معرفی می‌کنند اما من با خبرنگار یکی از رسانه‌های فراگیر در حوزه دولت مواجه شدم که از من پرسید آقای نوبخت (سخنگوی دولت) وزیر اقتصاد هم هست؟ بنابراین ما به درک مشترک و آموزش‌های دو طرفه و حتی دوره‌های کارگاهی و آموزشی نیاز داریم تا بتوانیم دیدگاه‌ها را بهم نزدیک کنیم.»



اسماعیلی در توضیح بیشتر این مسئله عنوان کرد:«وقتی ما از یک رسانه برای پوشش مراسم دولتی دعوت می‌کنیم، حرمت مهمان و میزبان باید رعایت شود. هیچ انگاره حرفه‌ای به ما این اجازه را نمی‌دهد که چون خبرنگار و عکاس هستیم مقررات میزبان را نادیده بگیریم یا حقوق فردی و شخصی او را رعایت نکنیم به خصوص اگر میزبان ما رئیس جمهور باشد و ممکن است انعکاس مطالب به امنیت ملی یا چهره آن مقام لطمه بزند. رعایت این موارد به معنای بی توجهی به عکاسان خبری نیست.» 
اسماعیلی اظهار کرد:«نکته دیگر بحث زمان و محدودیت‌هایی است که ما با آن مواجه هستیم. مشکلاتی که بوجود می‌آید، در پوشش تصویری برنامه‌های رئیس جمهور فرصتی که اختصاص می‌دهیم از پروتکل معمول بیشتر است و عکاسانی که به برنامه‌ها دعوت می‌شوند باید سعی کنند در همان فرصت بهترین عکس را بگیرند. در حوزه رئیس جمهور مسائل دیگری مانند حفاظت، تشریفات و... نیز هست و همه اینها به معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور مربوط نمی‌شود اما من تاکید می‌کنم مراقبت‌های اخلاقی دربرخورد با عوامل اخلاقی که در برنامه حضور دارند، می‌تواند به درک مشترک منجر شود. مثلا در دیداری که قرار است رئیس جمهور با پاپ داشته باشد، تنها یک نفر می‌تواند همراه رئیس جمهور باشد. از این طرف، تاکید من همیشه این بوده است، عکاسانی که برای پوشش مراسم می‌آیند، جاسوس نیستند و ما خبرنگاران و عکاسان را از خودمان می‌دانیم. بهرحال اگر خط قرمزی تعریف می‌شود، درست است محدودیت به شمار می‌رود اما به منزله محکومیت برای اهل رسانه نیست.» 
در ادامه یکی از حاضران در نشست در مورد بی‌احترامی ارگان‌های دولتی به عکاسان اشاره کرد و اسماعیلی در پاسخ گفت:«در مورد رفتارهای همکارانمان باید بگویم کسی تا به حال از من اهانت شنیده است؟ اینگونه صحبت‌ها کاملا غلط و غیرحرفه‌ای است. کسانی که با من ارتباط دارند، می‌دانند من پیامی برای حذف عکسی نداده‌ام. موارد اینچنینی را هم اگر به من بگویید، پیگیری می‌کنم. در مورد سایر بخش‌ها هم من مسئول پاسخگویی اقدامات آنها نیستم. خواهشم این است که دوستان کمک کنند فاصله‌ها برداشته شود.»
او در پایان اظهار امیدواری کرد که این جلسه آغاز خوبی است و جلسه دیگری برای ملاحظاتی که در مراسم‌های ریاست جمهوری باید رعایت شود، در آن مطرح شود. 



بررسی نقش عکس در عرصه‌های اجتماعی

 نشست بعدی پنجمین روز با موضوع «بررسی نقش عکس در عرصه‌های اجتماعی» با حضور ابراهیم حقیقی طراح گرافیک و عکاس، سید مجتبی موسوی سرپرست معاونت هنرهای شهری شهرداری تهران، عباس کوثری عکاس و دبیر بخش عکس روزنامه شرق برگزار شد که ابراهیم صافی مدیریت نشست را برعهده داشت.
ابراهیم حقیقی درباره این موضوع که چه نقاط اشتراکی میان عکس و گرافیک وجود دارد، گفت:«گرافیک و عکس نقاط مشترک بسیاری دارند، آنها در قرن بیستم با هم متولد شده‎اند و با ابزار نوین سر و کار دارند. به علاوه تنوع و گوناگونی آنها بسیار زیاد است، در هنر، ارتباط تصویری و همین طور در اطلاع رسانی از هر دو آنها بهره گرفته می‌شود، به علاوه نکته‌ای که امروز باید به آن بپردازیم حضور در شهر و مبلمان شهری است.» 
او درباره اینکه رویدادهای بسیاری در شهر رخ می‏دهد که به آسیب‎شناسی نیاز دارد و باید نقد شوند، گفت:«پروژه‎های مختلفی در شهر انجام می‏شود و عکس‎هایی در شهر نصب می گردد که پشتوانه فکری آن مشخص نیست، مثلا چرا باید عکس هایی از شهرهای مختلف ایران در شهر نصب شود؟ عکس‎هایی که می‏دانیم با کیفیت خوبی نیز چاپ نمی‎شوند، بخش بزرگی از عکس‎های انتخاب شده شب هستند که به دلیل کیفیت پایین چاپ همگی بنفش شده است، چرا این عکس‏ها برای قرار گرفتن در سطح شهر انتخاب می شود؟ نکته دیگر اینکه بسیاری از عکس‌هایی که در عرشه پل‎ها نصب شده بود کراپ‎های بسیار بد و عجیبی داشت و این یعنی اینکه حرفه‏ای برخورد نشده و حتی با انجمن عکاسان ایران نیز همفکری نشده است. چه عجله‎ای برای کارها داریم؟ چرا هزینه کمی می‎گذاریم تا چنین نتیجه‏هایی حاصل شود؟»

او درباره عدم کیفیت تبلیغات شهری نیز گفت:«زیباسازی یا وزارت ارشاد می‏تواند در زمینه‎هایی مثل نگاه شهروندان یا مسائل شرعی یا عرفی نظارت داشته باشد اما یک آژانس تبلیغاتی اگر تبلیغات خوب ارائه نکند مشتری خود را از دست می‏دهد. آنها باید آزاد باشند تا این نتیجه خوب یا بد کار کردن را ببینند. اما در مورد عکس، در شهرهای مختلف اروپا نمایشگاه‎های عکس‎ بزرگی از عکاسان مشهور دیده‏ام که به قصد دیده شدن توسط مخاطب برگزار می‏شوند. این رفتاری تفکر شده و احترام‎انگیز نسبت به عکاسی است به شرطی که درباره آن فکر کنیم.»
این طراح و عکاس درباره رویکرد تخصصی به عکس در رویدادهای شهری و خبری و تبلیغاتی گفت:«اینکه در رویدادها حضور داشته باشیم و به موضوعات از دریچه عکس بپردازیم وظیفه خود ماست. دیگر اینکه دبیری عکس هنوز در کشور ما جا نیفتاده است، دبیر عکس ناگزیر است همه عکس‎هایی را که در نشریه‎اش چاپ می‏شود ببیند، بداند عکس متعلق به کیست و نام عکاس حتما در کنار آن قید شده باشد.»
حقیقی ادامه داد:«در آژانس‎های تبلیغاتی نیز به دلیل فقر موجود، بسیار کمتر از عکاسان معتبر تبلیغاتی استفاده می‌کنند. متاسفانه عکس ها از گوگل یا شاتر استاک‎ها استفاده می‏شوند در حالی که عکاسان تبلیغاتی بسیار خوب و معتبری در ایران داریم.»
سید مجتبی موسوی نیز در این نشست درباره نقش عکس در شهر گفت:«استفاده از عکس در فضای تبلیغات شهری همزمان با شروع تبلیغات تجاری آغاز شده است. اما به موازات آن تبلیغات فرهنگی نیز توسط سازمان زیباسازی در شهر استفاده شده است که بر اساس پیام‎های شعارگونه پیش چشم شهروندان قرار گرفته است. اینکه این تبلیغات برای تاثیرگذاری بیشتر به سراغ عکس و گرافیک رفته است در واقع رشد این تبلیغات محسوب می‎شود البته استفاده عکس در این تبلیغات با رویکرد تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب با بیان هنرمندانه چندان عمر زیادی ندارد. پیام‎هایی که در مورادی زیاد شدن آنها می‎تواند برای مخاطب ناخوشایند باشد با استفاده از عکس برای مخاطب قابل پذیرش‎تر باشد.»
او همچنین درباره این موضوع که در زیباسازی شهرداری تهران چه اندازه بر کیفیت عکس‎هایی که در شهر ارائه می‏شود نظارت وجود دارد اظهار کرد:«بخشی از بی‏کیفیتی که در عکس‎های شهر احساس می‏شود به عکس‌هایی مربوط است که تجاری نیستند و هزینه‎ای برای آنها نشده است. در تبلیغات فرهنگی از آنجایی که درآمدزایی برای آنها وجود ندارد به شکل‎های مختلف صرفه‏جویی می‏کنند. از سوی دیگر چاپخانه‎های اندکی وجود دارد و یا مثلا نصب کننده‎های حرفه‏ای بیلبوردها کم تعداد هستند. در مجموع اینکه شهروند عادی ما چون به میزان کیفیت دانایی ندارد، بیشتر تصویر او را جذب می‏کند و پیام را می‏گیرد. اما من نقد به این موضوع را می‏پذیرم و قبول دارم که باید نظارت بیشتری وجود داشته باشد.»
سرپرست بخش هنرهای شهری سازمان زیباسازی شهر تهران افزود:«البته در میان این فعالیت‌ها می‏توان به نگارخانه‎ای به وسعت یک شهر اشاره کرد که تجربه گران‎بهایی بود و مدیران فرهنگی را ترغیب کرد تا از تصویر، بیشتر در شهر استفاده کنند. اما در کمپین‎های مختلفی که برگزار شده است نیز مثل همکاری با انجمن عکاسان دفاع مقدس و عکس‏هایی در کمپین «جهاد ادامه دارد»، عکس‎های بسیاری در شهر نصب شد.»

او درباره عدم نگاه تخصصی به عکس در زیباسازی نیز اظهار کرد:«متاسفانه ما همیشه در تراکم بالا و با عجله کار می‏کنیم. اما باید بگویم که عدم کیفیت به دلیل پول خرج نکردن نیست بخش عمده‎ای به مسائل چاپ و مانند آن باز‎می‎گردد. نظارت هم نکته دیگری است که وجود آن می‌تواند به کیفیت کارها بیفزاید.»
همچنین عباس کوثری در بخش دیگری از نشست درباره این موضوع که به عنوان عکاسی که در مطبوعات فعال است، چه اندازه با فقدان توجه تخصصی سردبیران به عکس مواجه بوده و در این مسیر چه تجربیاتی دارد اظهار کرد:«من هیچ‌وقت از روزنامه‌های قبل از انقلاب خاطره‎ای ندارم و نمی‎دانم آن موقع چه اتفاقی در مطبوعات افتاده است اما خاطره جمعی ما به شکلی است که هیچ عکس خبری تاثیرگذاری از رویدادهای دوره‌های قبل ندارد. بنابراین آنچه من اکنون درباره آن می‎توانم صحبت کنم نسل خود من است. به جز انقلاب و جنگ اتفاقات دیگری قبل از دهه هفتاد نبود که بخواهد عکاسان را به سمت تهیه گزارش‌های تصویری ترغیب کند اما از دهه هفتاد به بعد و با شکل روزنامه همشهری به عنوان روزنامه‎ای رنگی که عکس در آن جایگاه ویژه‎ای داشت و همین طور بهار مطبوعات پس از سال 76 و حضور عکاسان نسل جدید که اغلب آنها تحصیل کرده بودند، حرکتی جالب در مطبوعات به وجود آمد و عکس دارای شخصیت شد. در روزنامه‎هایی که من در آنها کار می‎کردم سردبیران جایگاه خاصی برای عکس قائل بودند، اما ظاهرا اینگونه است که دوستانی که قبل‌تر در مطبوعات کار می‎کردند به نوعی تکنسین بودند و اطلاعات خاصی از رویدادهای خبری نداشتند. در این شرایط روزنامه‎نگاران بودند که در رویدادها عکاسان را برای گرفتن عکس راهنمایی می‏کردند زیرا عکاس از اتفاقی که در آن حضور داشت اطلاع خاصی نداشت. نهادینه شدن این رویکرد باعث شده است که روزنامه‎های ما متن محور باشد.»
او درباره اینکه تصمیم‌گیری برای انتخاب عکس چه اندازه فکر شده است یا چه قدر با شتاب‏زدگی اتفاق می‌افتد بیان کرد:«ببینید در مطبوعات هیچوقت دبیر عکس تربیت نشده است یعنی کسانی که بتوانند با سردبیران خود ارتباط درستی برقرار کنند. ما باید نقش خودمان را به عنوان کسی که نقش جدی در تولید عکس دارد، نادیده نگیریم. ما خبرگزاری‎های بسیاری داریم که علاوه بر اینکه کارکرد خبرگزاری ندارند عکس‎هایی بسیاری هم تولید می‏کنند که خبری نیست. تولید عکس مطبوعاتی به عکس‎های پرتره و مانند آن محدود شده است، ما عکسی تولید نمی‎کنیم که بخواهیم انتظار تاثیرگزاری از آن داشته باشیم. اگر صبح‏ها به دکه‎های مطبوعاتی سر بزنید خواهید دید که همه روزنامه شبیه هم هستند زیرا همه آنها عکس‎های خود را از چند خبرگزاری مشخص برمی‎دارند.» 

ستاد خبری چهارمین دوره ده روز با عکاسان 

تاریخ خبر:  1394/10/25